سایکل توریست خلیج فارس

گزارش های سفر با دوچرخه

سایکل توریست خلیج فارس

گزارش های سفر با دوچرخه

سفر آرامش می آورد:گفتگو با ایرج میلانی

[تلویزیون ایران، در سه دهه اخیر، مجری ـ کارشناسانی به خود دیده است که طبیعت را موضوع برنامه های خود قرار داده اند و در آشتی دادن مردم با طبیعت، تلاش کرده اند: غلامعلی بِسکی، اسماعیل میرفخرایی، ایرج میلانی، محمّد علی اینانلو و... . میلانی، متناسب با نیاز زمانه ما، همه جاذبه های گردشگری را موضوع برنامه های خود قرار داده است؛ برنامه هایی که در سفر، شکل می گیرند.

ایرج میلانی، متولّد سال 1342 در میلان تبریز است. لیسانس کارگردانی فیلم و فوق لیسانس هنر از دانشگاه تهران دارد. شاید تا به حال، فرصت کرده باشید برنامه هایش را پنج شنبه های هر هفته از گروه خانواده شبکه اوّل سیما دنبال کنید. او مرد سفر است و سفرهای جالبی به نقاط مختلف ایران داشته و دارد. ایده های جالبی برای سفر کردن دارد. شاید یکی از نکاتی که برنامه های او را جذّاب کرده و باعث همراهی بینندگان با او شده است، سادگی، صداقت و صمیمیت او در هم زیستی و هم رنگی با مردمی است که به شهرها و آبادی هایشان سفر می کند.

در طول مدّتی که در این گفتگو مهمان ما بود، حرف های زیادی در مورد سفر و جاذبه های آن گفت که اطّلاع از آنها برای شما هم حتماً جذّاب است. پس با ما همراه باشید.]

آقای میلانی! خیلی ها انگیزه های سفر را از دیدن برنامه های شما به دست می آورند. این انگیزه برای سفر کردن، در خود شما چه طور به وجود آمده است؟

سفرهایم از اشتیاق به کوهنوردی شروع شد. البته اوایل، به کوهنوردی، به عنوان یک ورزش، نگاه می کردم؛ امّا بعدها به دلیل سفرهایی که در بطن کوهنوردی وجود داشت، تصمیم گرفتم بیشتر به این حوزه بپردازم. البته این قضیه برمی گردد به سال های 59 تا 60 که به اغلب کوه های معروف ایران سفر کردم و از کوه ها و مناظر طبیعت، عکّاسی می کردم. یک روز، یکی از دوستانم از من خواست که یکی از برنامه های سفرم را به شکل یک ایتم (میان برنامه) پنج دقیقه ای در برنامه «این جا فرداست» پخش کند. قبول کردم و مدّت ها با این برنامه همکاری داشتم؛ ولی چون پخش برنامه، منظّم نبود و بعدها هم تعطیل شد، نتیجه چندانی به دست نیامد، تا این که دکتر حاتمی، مدیر گروه خانواد، شبکه اوّل، از من دعوت به همکاری کرد و چون برنامه سفرهایم، هفته ای یک بار، با زمان مناسب پخش می شد، رفته رفته، جای خوبی پیدا کرد، تا به امروز.

برخی عقیده دارند که سفر کردن، هزینه های بالایی دارد. ایا با هزینه کم هم می شود سفر خوبی داشت؟

بله. ببینید، این مسئله، به سطح توقّع افراد بستگی دارد؛ ولی در سفر کردن، مقداری از هزینه ها ضروری است. حتّی من نمونه هایی را از سفرهای ارزان قیمت، سراغ دارم. مثلاً فردی که با دوچرخه سفرکرده و هنگام خروج از شهرش فقط دو هزار تومان همراهش بوده. درست مثل سفرهای قدیمی ایران که افراد، پولی همراه خودشان نمی بردند، چون ممکن بود در طول سفر به خاطر پول، جانشان را از دست بدهند؛ ولی مسافران، وقتی وارد شهری می شدند، بزرگان آن شهر یا آبادی، مهمان نوازی می کردند و شاید دلیل آن برمی گردد به این که در آن دوره، مردم، دوست داشتند نام نیک آنها بین مسافران، نشر پیدا کند. در نتیجه، این سنّت، مرسوم بود؛ امّا نمی شود این مورد را به همه تعمیم بدهیم. به هر حال، هر کس بسته به شرایط زندگی اش می تواند راه های ارزانی برای سفر پیدا کند. یعنی این که به هر مسافرخانه ای راضی باشد، از امکانات خودش استفاده کند، از وسایل نقلیه عمومی بهره بگیرد و... .

یعنی به نوعی سفر با اعمال شاقّه را بپذیرد؟

نه! انگیزه های سفر را باید تفکیک کنیم. بعضی از مسافران، برای استراحتْ سفر می کنند. پس هتل و امکانات خوب می خواهند. برخی می روند که جای جدیدی را تجربه کنند. پس به یک سفر معمولی هم راضی هستند. عدّه ای برای ماجراجویی سفر می کنند تا علاقه هایشان را دنبال کنند. پس به دنبال سفرهای خطرناک و پرماجرا هستند.

و سفرهای شما از کدام دسته است؟

شاید بشود یک طبقه دیگر هم به این دسته بندی اضافه کنیم و آن هم رفع کنجکاوی باشد؛ یعنی احساس تمایل به کسب اطّلاع بیشتر. مثلاً وقتی «سفرنامه» ناصر خسرو را می خوانیم، می بینیم که او به قصد کنجکاوی و شناخت غرب، از شرق، سفرکرده است. اگر چه در طول سفر، ماجراهایی برایش اتّفاق افتاده؛ ولی سفرکرده تا غرب را بشناسد، نه بیشتر. بر عکس، سفرنامه شاردِن را که می خوانیم، متوجّه می شویم که او به قصد ماجراجویی به ایران سفر کرده است. در هر صورت، به نظر می اید میلانی، جهت ارضای حسّ کنجکاوی و یافتن پاسخِ سؤال هایش سفر می کند. پس برایش مهم نیست که کِی بخوابد، چه بخورد، با چه وسیله ای سفر کند و... .

شما قبل از سفر کردن به هر نقطه، در مورد آن، مطالعه می کنید؟

نه. خیلی موافق این نیستم که قبل از سفر، مطالعه کنم. دوست دارم سفر کنم، تجربه کسب کنم و بعد، روی آنچه دیده ام، تحقیق و مطالعه داشته باشم. آن وقت، هر چه درباره نقطه ای که سفر کرده ام می خوانم، ملموس تر و عینی تر خواهد بود.

امّا به هر حال، به نظر می رسد شما اطلاعاتی از مناطق دارید که برای خودتان خیلی عادی و معمولی است؛ امّا جوان ها ندارند و دوست دارند داشته باشند. منابع خاصّی را در این زمینه می شناسید؟

نه. به شکل جامع، منابعی را نمی شناسم که معرّفی کنم. باید مورد آن مشخّص باشد. مثلاً جاذبه های استان قم، خوزستان، فارس و ...؛ ولی من هم خلأ یک کتاب راهنمای جامع سفر را حس می کنم.

خودتان به این فکر نیفتاده اید که ماحصل سفرهایتان را به شکل مکتوب، ارائه کنید؟

چرا، خیلی فکر کرده ام؛ ولی مجالی پیدا نکرده ام. چون مشغله زیادی دارم.

چه قدر قبول دارید که طبیعت و سفر کردن، باعث رشد تفکّر می شود؟

خیلی زیاد. واقعاً سفر کردن و دیدن طبیعت و توجّه به تاریخ و آنچه به جای مانده، انسان را پخته می کند. لمس تاریخ و مناظر طبیعی از نزدیک، بهتر است از سال ها مطالعه و تحقیق بدون دیدن. سفر کردن، روح انسان را وسعت می دهد. توجّه به عظمت خداوند، انسان را رشد می دهد و شاید اگر غرق اندیشه و جستجو در نعمت های خداوند و آفریده های او بشویم، از دغدغه های روزمرّه، کمتر آزار ببینیم. به عقیده من، دیدنِ یک نقطه تازه و کشف جواب های تازه، آرامش خاصی را به انسان هدیه می کند. هر کس قبول ندارد، امتحان کند.

و به عنوان آخرین سؤال: برنامه خاصی برای سفرهای اینده دارید؟

بله. در اینده، قصد دارم سفری به چین داشته باشم که امیدوارم برنامه های جالبی را از آن جا برای مردم، آماده نمایش کنم.

ما هم امیدواریم و برای دیدن برنامه های آن سفر، منتظر می مانیم.

http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/3881/5525/52741

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد